شنل قرمزی
شنل قرمزی


شنل قرمزي  صفحه 2

گرگ  صداي پاي شنل قرمزي را شنيد ,  به سمت تخت مادر بزرگ دويد لباس خواب مادربزرگ را بر تن كرد و  كلاه خواب چين داري را به سر كرد

چند لحظه بعد ، شنل قرمزي در زد .

گرگ به رختخواب پريد و پتو را تا نوك دماغش  بالا كشيد و با صدايي لرزان پرسيد : كيه ؟

شنل قرمزي گفت : منم

گرگ گفت : اوه چطوري عزيزم . بيا تو

وقتي شنل قرمزي وارد كلبه شد ، از ديدن مادربرزگش تعجب كرد  

    

 

 

شنل قرمزي پرسيد : مادر بزرگ چرا صداتون  اينقدر كلفت شده آيا مشكلي پيش آمده ؟

گرگ ناقلا گفت : من كمي سرما خورده ام و در آخر حرفهايش  چند سرفه كرد تا شنل قرمزي شك نكند

شنل قرمزي به تخت نزديكتر شد و گفت : اما مادربزرگ ! چه گوشهاي بزرگي داريد .

گرگ گفت : عزيزم با آن بهتر صداي تو را مي شنوم 

شنل قرمزي گفت : اما مادربزرگ ! چه چشمهاي بزرگي داريد .

گرگ گفت : چه بهتر عزيزم با آن بهتر تو را مي بينيم

در حاليكه شنل قرمزي صدايش مي لرزيد گفت : اما مادربرزگ چه دندانهاي بزرگي داريد ؟

گرگ گفت : براي اينكه تو را بهتر بخورم عزيزم . گرگ از تخت بيرون پريد و دنبال شنل قرمزي دويد

شنل قرمزي خيلي دير متوجه شده بود ، آن شخصي كه در تخت بود مادربرزگش نيست بلكه يك گرگ گرسنه است .

او بطرف در دويد و با صداي بلند فرياد كشيد : كمك ! گرگ !

مرد جنگلباني كه آن نزديكي ها هيزم مي شكست صداي او را شنيد و تا آنجاي كه در توان داشت با سرعت بطرف كلبه دويد .

مادربزرگ وقتي صداي نوه اش را شنيد و فهميد  او در خطر است از كمد بيرون آمد و ملحفه تخت را روي گرگ انداخت با يك چتر كه در داخل كمد گير آورده بود به سر گرگ كوبيد

در همين موقع جنگلبان رسيد و به مادر بزرگ كمك كرد و گرگ را اسير كردند 

 

 

 

شنل قرمزي بغل مادر بزرگش پريد و در حاليكه خوشحال بود گفت : اوه مادربزرگ من اشتباه كردم ديگر با هيچ غريبه اي صحبت نمي كنم .

جنگلبان گفت : شما بچه ها بايد اين نكته مهم را هيچوقت فراموش نكنيد .

مرد جنگلبان گرگ را از خانه بيرون آورد  و به قسمتهاي دور جنگل  برد ، جائيكه ديگر او نتواند كسي را اذيت كند .

شنل قرمزي و مادربزرگش يك ناهار خوشمزه خوردند و با هم حرف زدند .

 


نظرات شما عزیزان:

انیتا
ساعت9:19---25 دی 1392
مرسی پرنیان

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


نویسنده : parnian ar
تاریخ : جمعه 17 آبان 1392
زمان : 14:13


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.